معنی پسر حضرت آدم

حل جدول

پسر حضرت آدم

هابیل، قابیل


پسر آدم

تابلویی از رنه فرانسیس ماگریت


لقب حضرت آدم

اشرف مخلوقات

ابوالبشر


دختر حضرت آدم

اقلیما، اقلیمیا


کنیه حضرت آدم

ابوالبشر


پسر حضرت نوح

سام، حام و یافث

حام، سام، یافث، کنعان، یام


از پسران حضرت آدم

هابیل، قابیل. درباره تعداد فرزندان حضرت آدم _ مانند بسیاری از حوادث و رخ دادهای تاریخی _ نظر قطعی وجود ندارد؛ زیرا که در متون معتبر تاریخی، اختلافاتی در بیان اسامی و تعداد آنها مشاهده می شود. و این شاید به جهت فاصله ی زمانی طولانی آنان با زمان ثبت تاریخ و مکتوبات تاریخی، یا مهم نبودن اسامی همه ی آنها باشد و ... . قاضی ناصر الدین بیضاوی در کتاب نظام التواریخ درباره ی تعداد فرزندان حضرت آدم و حوا می گوید: حوا هر نوبت که آبستن می شد پسری و دختری [توأمان] می آورد و ماده ی هر بطنی به نر بطنی دیگر دادی (و ماده ی هر بطنی با نر بطنی دیگر عقد بستی) وی در ادامه می نویسد: ایشان [حوا] را صد و بیست شکم فرزند آمد و قابیل پسر شکم چهارم است. بعد از هلاک هابیل به پنج سال، آدم را پسری آمد به یک شکم، تنها بی دختر، او را «شیث» نام نهاد و فرمود که: او بدل هابیل و پسری مبارک است و پیغمبر خواهد شد.

واژه پیشنهادی

نام پسر حضرت نوح

پسر حضرت نوح


پسر حضرت نوح

یافت


از پسران حضرت آدم

هابیل، قابیل، شیث

ترکی به فارسی

آدم

آدم

لغت نامه دهخدا

آدم

آدم. [دَ] (اِ) در تداول امروزی مرادف مردم. آدمی. آدمیان. اِنْس.ناس. || خادم.ج، آدمها. || (ص) نیک تربیت شده. مؤدب.
- امثال:
آدم از کوچکی بزرگ میشود، خضوع و فروتنی سبب بزرگی مردشود.
آدم به آدم بسیار ماند، آنکس نیست که گمان برده اید.
آدم به آدم می رسد، مردمان بایدبیکدیگر مدد و یاری دهند.
آدم به آدم میرسد کوه بکوه نمیرسد، هرچند سالها یا مرحله ها از یکدیگر دور بودیم و امید دیدار نداشتیم اکنون باز یکدیگر را دیدیم.
آدم با آدم خوش است، لذت حیات در معاشرت و خلطه و آمیزش است.
آدم با کسی که علی گفت عمر نمیگوید، نفاق پس از اتفاق نیکو نباشد.
آدم بدحساب دو بار میدهد، بدمعاملگی موجب زیان و خسران است.
آدم بی اولادپادشاه بی غم است، پرورش و تربیت اولاد سخت دشوار باشد.
آدم تا کوچکی نکند بزرگ نشود؛ خضوع مایه ٔ رفعت قدر و بزرگی است.
آدم حسابش را پیش خودش میکند، از شرمگنی و حجب دیگران استفاده ٔ سوءنباید کردن.
آدم دو بار به این دنیا نمی آید، باید از لذات حیات هرچه بیشتر تمتع برد.
آدم دو دفعه نمی میرد، گاه دفاع از حق و حقیقتی رعب و هراس ناسزاوار است.
آدم که از زیر بته بیرون نیامده است، همه کس را اقربا و خویشان باشد.
آدم لخت کرباس پهنادار خواب بیند، امید و طمعی نابجاست.
آدم مال را پیدا میکند، مال آدم را پیدا نمیکند، از صرف مال در جای خویش دریغ و مضایقت سزاوار نیست.
آدم نترس سر سلامت بگور نمیبرد، ناپروائی و بی باکی سبب مرگ و هلاکت تواند بود.
آدم ندار را سر نمیبرند، المفلس فی امان اﷲ.
آدم نفهم هزار من زور دارد، نادان غالباً در آنچه نداند ستیز و لجاج کند.
آدم نمیداند بکدام سازَش برقصد، هر ساعت رایی دیگر دارد.
آدم یک بار پایش بچاله میرود، از مصائب پند گیرند.
آدم یک دفعه میمیرد، ترس و هراس از مرگ سزاوار شجعان نیست.
همانقدر که آدم بد هست آدم خوب هم هست، همه ٔ مردمان را ذمائم اخلاق نباشد.


حضرت

حضرت. [ح َ رَ] (اِخ) لقب حضرت محمد (ص): و بنده خواست کی این مضمون با انساب و تواریخ عرب و حضرت و ائمه ٔ دین مبین رضوان اﷲ علیهم درپیوندد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 113).

معادل ابجد

پسر حضرت آدم

1715

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری